آرمیتا و آناهیتاآرمیتا و آناهیتا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

ARMITA&ANITA

روزت مبارک

اینم میزارم اینجا بمناسبت روز مادر شما که تبریم نگفتید خودم به خودم تبریک میگم تـقدیـم به مـادران باصفـای ایـرانی ... آرام از جایش بلند می شود، پاورچین از اتاق بیرون می رود و در حالی که در هوای گرگ و میش صبح، انگشتانش را کورمال کورمال به دیوار می کشد، به آشپزخانه می رسد و کلید برق را آهسته می زند، اجاق روشن می شود و با دم کردن چای و گرم کردن تکه های نان، سفره صبحانه را می چیند. "سعید جان بیدارشو... علی آقا وقت نمازه... مریم جان مدرسه ات دیر نشه..." این صدای آشنا، آغازگر روزی تازه است؛ صدایی که پس از دمیدن هر سپیده تکرار می شود، این صدا، صدای زندگی است، صدای آرام جان خانواده با آهنگ دلنشین صدای فرشته ای بنام "مـــادر" ... برای ...
26 ارديبهشت 1392

فرهنگ لغت

کلماتی مه یاد گرفتید به ترتیب : آرمیتا: بابا-ماما-دد-١٢-ادو(الو) آنیتا: بابا - ماما- دایی- الو- ١٢- آجی -عمه- عمو-آب - اقا -
23 ارديبهشت 1392

تاخیر 1 ماهه

سلام دخترای گلم بعد از ١ ماه تاخییری  اومدم کلی حرف براتون دارم حدودا یک ماه پیش بود که اسباب کشی داشتیم و بر خلاف میلمون خونه راباید  عوض میکردیم چون صاحب خونه خودش احتیاج داشت بعد از چند ماه گشتن دنبال خونه محبور شدیم بیاییم خونه همسایه کم کم وسایل را جمع کردیم و بابایی و دایی با هم اوردن اینجا شما هم خیلی اذیت شدیدهمش دنبال من بودید و وشایل را به هم میزدید حیف که ازتون عکس ندارم که ببینید چه قیافه ای شده بودید  امیدوارم که ما را ببخشید و دیگه از این چیزها نبینید خلاصه بعد از جند روز مستقر شدیم و وسایل را چون شما نمیذاشتید محبور بورن کم کم بچینم ولی یه شکایتی هم ازتون دارم از اون موقع که اومدیم اینجا خیلی  منو...
23 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARMITA&ANITA می باشد